ترویج گردشگری ادبی نیازمند تبلیغات است

(۰۶ آذر ۱۳۹۱)

فریده گلبو؛ داستان‌نویس و پژوهشگر گفت: آثار ادبی ما باید بتوانند فضایی که در آن خلق شده‌اند را توصیف و مخاطب را تشویق کنند تا فضایی که نویسنده در اثرش به آن اشاره کرده‌ را بیابد و ببیند.

سرویس فرهنگ و ادب هنرآنلاین، فریده گلبو متولد ۱۳۱۹داستان‌نویس و پژوهشگر ایرانی ا‌ست. او تاکنون 19 عنوان کتاب که شامل رمان و پژوهش و کتاب‌های درسی است به رشته تحریر درآورده . از رمان‌های او می‌توان به "جاده کور"،"حکایت روزگار"،"دو غریب"،"بعد ازعشق"،"جادو"،"کنت سلما"،"میراث تاج‌ماه"،"توران وتندیس‌تن"،"آوای مقدس ودختر خیاط" و"کنت سلما" اشاره کرد. گلبو سال‌ها ریاست شاخه پژوهش وزارت فرهنگ و هنر را بر عهده داشت و درآن زمان آثار متعددی درباره قابلیت بناهای تاریخی و ادبی ایران به رشته تحریردرآورده؛ او ن از جمله پژوهشگرانی است که قریب به 40 سال پیش، درباره روستای ابیانه و ماسوله کتاب نوشته است.

از دیدگاه شما گردشگری ادبی چه معنایی دارد؟
من معتقدم هرچیزی در بستر زمان سیرتکاملی اش را طی می کند. متاسفانه گردشگری ادبی به معنای امروزی اش چندان سابقه ای ندارد که انتظار داشته باشیم درکشورما هم مورد اقبال قرارگیرد . اما بیان معمولی این موضوع به تنهایی می تواند جرقه شکل گیری این شیوه گردشگری را نیز فراهم کند. مثلا گروهی اهل ادب و هنربا هم جمع شوند و بروند بر مزار شاعری چون حافظ و سعدی و شعرخوانی راه بیندازند. بی شک سفرهایی از این دست به مرور می تواند برای گردشگران  و علاقمندان سفرجذابیت پیدا کند. من درسفرهای متعددی که به داخل و خارج از کشور می روم همواره در برنامه ام بازدید تمام موزه ها و امکان ادبی وهنری را می گذارم، حتی اگر این موزه گمنام باشد.

آیا درسایر کشورها با مقوله گردشگری ادبی روبه‌رو شده‌اید؟

نه. من تاکنون به این عبارت برخورد نکرده ام؛ اما این که من ندیده ام و یا با آن مواجه نشده ام دلیل نمی شود که چنین شیوه سفری وجود نداشته باشد.

آیا به نظرشما کسانی باشند که بخواهند براساس رمان یک نویسنده مثلا "کلیدر"محمود دولت آبادی و یا غزل های سعدی سفرکنند تا شهرها و روستاهایی که آنها درآثارشان به آن اشاره کرده اند، را از نزدیک ببینند؟

به نظرمن باید این آثار  برای مخاطب، جذابیت داشته باشند و بتوانند انگیزه سفرکردن و درک فضایی که درآنها خلق شده است را در خواننده بیدار و تقویت کنند تا او راغب شود که برود فضاهایی که شاعران و نویسندگان درآثارشان به آن اشاره کرده اند را بیابد و ببیند. اما حتی اگر آثار ادبی ما از چنین جاذبه ای برخوردارباشند که مخاطب را ترغیب کنند  تا به واسطه خواندن یک کتاب سفرکنند، از  100 ها نفری که یک کتاب را خوانده‌اند، شاید یک نفرشان علاقمند باشد که قدم درچنین سفری بگذارد و آن یک نفرهم استثناست.

به نظر شما چگونه می توان فرهنگ گردشگری ادبی و هنری را در جامعه به‌وجود آورد؟

دنیای امروز دنیای تبلیغات است. مثلا وقتی که یک انسان یا مکانی از دروازه تبلیغات و شهرت عبور می کند همه علاقمند می شوند تا درباره او یا آن مکان بدانند و همین موضوع موجب می شود که حتی اگرآن انسان یا مکان از قابلیت های خاصی هم برخوردارنباشد مورد توجه قرار گیرد. اما تبلیغات می تواند ازهیچ همه چیز بسازد. درچنین شرایطی می توان با بهره گیری ازامکانات تبلیغات زمینه گردشگری ادبی را نیز فراهم کرد.

با توجه به این که درهر یک از شهرهای ایران حداقل چندین بنای فرهنگی و ادبی وجود دارد اما بیشتر مردم از وجود چنین مکان های بی اطلاع هستند و تنها می دانند که مثلا آرامگاه سعدی یا حافظ کجاست و مثلا نمی دانند که مقبره ابوسعید ابوالخیر کجاست؟ چرا؟

اگرکسی برایش اهمیت داشته باشد؛ می تواند با یک جستجوی کوچک دراینترنت به اطلاعات گسترده‌ای دست پیدا کند که کدام بنا کجاست و هر شهری کدام مفاخر ادبی وهنری را دارد. صرف  اطلاعات نمی تواند زمینه ای را فراهم کند که مخاطب راغب شود که به منطقه ای سفرکند. باید این اطلاعات با تبلیغات وسیعی که در اختیار رسانه ها قراردارد، درمخاطب چنان شورسفری را به‌وجود آورد تا زمینه ایجاد گردشگری ادبی فراهم شود. بی شک اگر گردشگری ادبی در جامعه ما رواج پیدا کند، می تواند به مرورهمچون نفت درآمد زایی داشته باشد.

اما هنوز این اتفاق نیفتاده است

متاسفانه کمتر پیش آمده که ما برای قابلیت‌های گردشگری و فرهنگی‌مان تبلیغ  و این قابلیت ها را به کسی معرفی کنیم. بنا و فضاهای تاریخی که درکشور ما توسط هنرمندان ساخته شده‌اند از قابلیت های متعددی برخوردارهستند که یکی از آنها درگیرکردن مخاطب با حسی است که در پس این بنا، مد نظر سفارش دهنده آن مکان و یا هنرمندانی بوده که آن بنای تاریخی را ساخته‌اند مثلا ممکن است اگر گردشگری  به مساجد کاشی کاری شده اصفهان برود، حس عروج در او جان گیرد. شیوه کاشی کاری که در مساجد ایران به ویژه اصفهان وجود دارد؛ قابلیت این را دارد که حس عروج را در بیننده زنده کند. وقتی ما چنین قابلیت های فرهنگی و هنری داریم چرا نمی توانیم با معرفی درست زمینه ای را فراهم کنیم که مقصد گردشگران ادبی و فرهنگی شویم. خود من بدون ادعا می توانم بگویم که با نوشتن کتاب درباره ماسوله شوق سفربه این مناطق را دروجود بسیاری بوجود آورده ام تا بروند وابیانه وماسوله را ببیند.
 

گفت‌وگو: مریم آموسا

 

 
English | صفحه اصلی | درباره ما | اخبار | ثبت نام در همایش | تماس با ما